رفاقت
زمان به من اموخت : که دست دادن معني رفاقت نيست ، بوسيدن قول
ماندن نيست ، و عشق ورزيدن ضمانت تنها نشدن نيست
زندگي دفتري از خاطرهاست ... يک نفر در دل شب ، يک نفر در دل
خاک ... يک نفر همدم خوشبختي هاست ، يک نفر همسفر سختي
هاست ، چشم تا باز کنيم عمرمان مي گذرد... ما همه همسفريم
.
عشق کوهي است به نام محبت در اين کوه رودي است به نام صفا در
اين رود آبراهي ميرود به نام وفا سر انجام اين آبراه به آبگيري ميريزد
به نام وداع

هميشه طرفدار عشق پاک باش چون کم يابه...
يادته يه روز بهم گفتي هر وقت خواستي گريه کني برو زير بارون که
نکنه نامردي اشکاتو ببينه و بهت بخنده ...گفتم اگه بارون نيامد
چي؟ گفتي اگه چشماي تو بباره اسمون گريش ميگيره ...گفتم:يه
خواهش دارم وقتي اسمون چشمام خواست بباره تنهام نزار گفتي
به چشم ...حالا من دارم گريه ميکنم و اسمون نميباره ........تو هم
اون دور دورا ايستادي به من ميخندي

مرگ آن نيست که در قبر سياه دفن شوم مرگ آن است که از خاطر تو با همه ي خاطره ها محو شوم 
